مترجم: متن زیر یکی از آخرین مصاحبههای اورسولا کِی لهگوئین حدود یک سال پیش از درگذشتش است. در دل پرسشهای کوتاه و گهگاه جستهوگریختهی استرِیتفیلد و پاسخهای مختصر و مفید لهگوئین، آرا و اندیشههای او را دربارهی زندگی، کتاب، نویسندگی، جهان و مفاهیم دیگر میبینیم. حتی در بینامتن گفتوگو. اما شخصاً معتقدم هر نویسندهای در کتابهایش زنده است. اگر میخواهید لهگوئین را بشناسید، باید آثارش را بخوانید. سخت خواهدبود شیفتهی قلمش نشوید...
مصاحبهی دیوید استرِیتفیلد
(از نشریهی نیویورکر) با اورسولا کی. لهگوئین (نوامبر ۲۰۱۷)
نوشتن چیزهای بینام
ترجمه: حامد کاظمی
سیل افتخارات بزرگ به سوی لهگوئین سرازیر است. سال گذشته (۲۰۱۶)، «کتابخانهی امریکا» برنامهی ویژهی انتشار آثار او را آغاز کرد؛ دستاوردی بسیار نادر برای یک نویسندهی زنده. مجلدهای دوم و سوم، شامل بخش اعظم نخستین آثار کلاسیک علمی- تخیلیاش، اکنون منتشر شدهاند. مجموعهی داستانهای کوتاه فانتزیاش هم در دو جلد توسط «ساگا پرس» منتشر شدهاست. در سال ۲۰۱۴، او مدال «انجمن ملی کتاب» را به پاس مشارکت ممتاز در نوشتارهای امریکایی دریافت کرد. امسال، بار دیگر، او در لیست محتملترین گزینههای دریافت نوبل ادبیات بود. لهگوئین چندین دهه است که در پرتلند اورگون زندگی آرامی را با همسرش، چارلز، میگذراند.
استریتفیلد: وضع سلامتتان چهطور است؟
لهگوئین: خوبم.
وضعِ حالتان چهطور است؟
خوبم. (میخندد). باور کنید بعد از هشتادسالگی آدم هِی کندتر و کندتر میشود. اکثر الزامات عمومیام را کنار گذاشتهام. همهاش میگویم: «نه، ممنونم.» این خیلی بد است. مطالعه در کتابفروشی پاوِل را دوست دارم. من مجلسگرمکن خوبیام. مخاطبان آنجا هم فوقالعاده هستند. اما از نظر جسمی امکانش نیست.
اکثر آثار این مجلدهای کتابخانهی امریکا در یک دورهی کوتاه نوشته شدهاند – چند سال آخر دههی ۶۰ و سالهای نخست دههی ۷۰. حسابی روی دور بودید، دست چپ تاریکی (۱۹۶۹) و خلعشدگان (۱۹۷۴) عملاً پشت سرهم نوشتهشدند. قسمتهای اول دریازمین را هم همان سالها نوشتید.
قبلش هم همانقدر سخت کار کرده بودم و بعدش هم. کارهای آن دوره تنها کارهای بااهمیت من نیستند. بعد از آن هم کارهای خوب داشتهام.