نگاهی به «زخمِ شیر» نوشتهی صمد طاهری
موازیسازی در دلِ جنوب
رها فتاحی
این یادداشت پیش از این در هفتهنامه «کتاب هفته» منتشر شده است
«زخم شیر» سومین مجموعهداستان «صمد طاهری» است، داستاننویس آبادانیای که ردپای جنوب در اکثر داستانهایش بهچشم میخورد و یازده داستانِ مجموعهداستان «زخم شیر» نیز از این قاعده مستثنا نیستند. جز اتمسفر جنوب که شامل فضاسازی، پرداختِ صحنهها، درگیریها و دغدغههای مردمان بومی جنوب، فرهنگِ حاکم بر زندگی در آن مناطق، زبان و... ساختار ساده و گریز از استفاده از تکنیکهای پیچیدهی داستاننویسی، یکی دیگر از ویژگیهای مجموعهداستانِ سوم طاهری است. جدای از ارزشگزاری روی این سبک از داستاننویسی نمیشود این نکته را نادیده گرفت که تمامی داستانها با روایتی خطی و استفاده از زاویهدید اولشخص روایت میشوند؛ اولشخصی که در تمامی داستانها مرد است، گاه جوان، گاه میانسال. یکی دیگر از ویژگیهای ثابتِ داستانهای این مجموعه که سبب میشود «زخم شیر» از جغرافیای داستانی نسبتا یکدست و واحدی برخوردار بشود، ردپای معما در داستانها است. بیشتر داستانها در روند بست و گسترششان یک معما نیز در دل دارند؛ معمایی گاه ساده که در همان ابتدای داستان پاسخش مطرح میشود و مخاطب را بهدنبالِ چرایی وقوع خود میکشاند و گاه تا انتهای داستان باید بهدنبال پاسخ گشت.