برای تعطیلات نوروز چه کتابی پیشنهاد میکنید؟
فروپاشی انسان، خواسته و ناخواسته
رها فتاحی
این یادداشت پیش از این در ماهنامهی «پزشکان گیل» منتشر شده است
«شخصیت» بیتردید یکی از مهمترین عناصر در ادبیات داستانی است و اگر این فرضیه را بپذیریم که «سیر تحول شخصیت» از الزامات خلق یک رمان است، میتوان نتیجه گرفت: اثری که نتواند این قاعده را رعایت کند، عملا رمان نیست!
با این دیدگاه اگر بهسراغ ادبیات داستانی فارسی، بهخصوص در دههی هشتاد و نود برویم، احتمال آنکه اثری پیدا کنیم و بشود نام رمان روی آن گذاشت، بسیار کم است. من خودم، وقتی به لیست کتابهایی که در یک سال گذشته خواندم، نگاه کردم، هیچ اثر فارسی درخوری پیدا نکردم که بتوانم آن را معرفی کنم و از این بابت بسیار ناراحتم.
از این نکته که بگذریم، کتابهایی که در این یادداشت معرفی کردهام، همه یک ویژگی مشترک دارند و آن اینکه «سیر تحول شخصیت» در آنها رعایت شده. آدمهای اصلی آثار، هیچکدام تیپ نیستند و همه به معنای واقعی کلمه بدل به شخصیت شدهاند. ردپایشان نه تنها در این آثار که پس از خوانشِ صحیح آنها، در زندگی خواننده نیز باقی خواهد ماند. انسانهایی آسیبدیده، زخم خورده، فروپاشیده و غالبا بیگناه. بیتردید، رسالت ادبیات هم همین است، ترسیم وضعیت زندگی انسانها، فارغ از آنکه چهکارهاند و یا کجای تاریخ ایستادهاند، و تثبیت این موضوع که همهی آنها، انسانند. انسانهایی با ظرفیتهای گوناگون، انسانهایی قابل ترحم و غیرقابل قضاوت.
ر.ف