در دنیایی بهتر (2010)/ سوزان بیر
وضعیتی را تصور کنید که آدمها بخواهند از #خشونت پرهیز کنند، و در مقابل هیچ #خشم و پرخاشی واکنش متقابل نداشته باشند. چیزی نه حتی شبیه به واکنش #مسیح به کشیده، چیزی فراتر از آن، پاسخ خشونت و هر وحشیگریای را از طریقی بدهید که بیانگر اشتباه بودن اعمال خشونت باشد.
چنین وضعیتی در کجا میسر است؟ در چه زمانی؟ اصلا چنین چیزی محتمل است؟
#در_دنیایی_بهتر ترسیم چنین روشی است. روشی گریزان از خشونت، چه در جامعهی قحطیزده و سرشار از #فقر و وحشیگری کشوری افریقایی، چه در جامعهی #متمدن و پیشرفتهی #قانونی و #مدنی #دانمارک.
فیلم بیهیچ قضاوتی وضعیت را شرح میدهد، راهکارهای #منع_خشونت را ترسیم میکند، کار درست را نشان میدهد، و به مخاطب نشان میدهد که همیشه نمیشود از یک عملِ از پیش درست و مطلق، پاسخی بهجا دریافت کرد.
شخصیتهای فیلم، گاه در مقابل اعمال صحیحشان شکست عایدشان میشود، گاه استیصال و گاه خشمی فروخورده.
نقطهی قابل ستایش فیلم، حضور پررنگ کودکان است. کودکانی که قرار است از میان تصمیمگیری و کنشگریهای آدمبزرگها، راه و روش صحیح زندگی را انتخاب کنند. از خشونت و دعوا فاصله بگیرند چرا که به گفتهی یکی از شخصیتهای اصلی: «وقتی کسی تو رو میزنه، اگه تو هم اونو بزنی، فرداش اون دوباره تو رو میزنه و این روند ادامه داره. همهی جنگها همینجوری شروع میشن.»
فیلم قرار نیست راهکاری نشان دهد که نتیجهی مثبت را تضمین کند، اما در لفافه میگوید که میشود خشونت را پس زد، میشود با آن قابله کرد و حتی از آسیب دور ماند، اما نه در کشوری دور افتاده و افریقایی که فقر و بدبختی بر سر مردم آوار شده، این گریز از خشونت، این از پنجرهی صلح بهدنبال راهکار بودن، متعلق به جهانی بهتر است. جهانی که شاید بهتمامی کشوری مانند دانمارک نباشد، اما به آن نزدیکتر است تا کشوری افریقایی.
«در دنیایی بهتر» زندگی را نشان میدهد، زندگیای که همچون تار عنکبوت است، هر لحظه منتظر طعمه، ما در این تار عنکبوت زندگی میکنیم، گریزی نیست، بهدام خواهیم افتاد و شاید هیچ راه نجاتی هم نباشد، اما میشود کمتر تقلا کرد تا شاید از چنگال تارِ چسبناکِ خشونت گریخت، حتی فقط برای مدتی کوتاه.
- ۹۶/۰۵/۲۴