نگاهی
به «سرخِ سفید»، نوشتهی مهدی یزدانیخرم
صدای
رسای قدرت
رها
فتاحی
این یادداشت پیش از این در روزنامهی «اعتماد» منتشر شده است
مسالهی تاریخ و رمان
سومین اثر «مهدی یزدانیخرم»
از همان صفحهی تقدیمنامهاش، ادعا میکند که اثری است، آمیخته با تاریخ، حال آنکه
مخاطب حوادث را واقعی بپندارد یا نه.
نخستین پرسشی که پس از
خوانش «سرخِ سفید» به ذهن میرسد این است که آیا این اثر را میتوان در میان رمانهای
تاریخی دستهبندی کرد؟ البته باید این نکته را در نظر گرفت که پاسخ به این پرسش،
قطعا چه مثبت باشد و چه منفی، تاثیر چندانی بر جایگاه اثر ندارد، چرا که پسوندِ
«تاریخی» تنها میتواند یک ویژگی باشد و به خودیخود خصوصیتی مثبت یا منفی نیست.
آنچه اثر را دارای خصوصیات مثبت یا منفی میکند، خلاقیتهایی است که نویسنده، در
هر ژانری که اثرش را نوشته باشد، خرج میکند. شاید بتوان گفت، آثاری که در ژانر
رمانهای تاریخی، قرار میگیرند، برای رسیدن به آنچه «ادبیات» نامیده میشود، باید
این جملهی «داکترو» را رعایت کرده باشند که: «تاریخدان به شما خواهد گفت که چه
اتفاق افتاد، رماننویس به شما خواهد گفت آن اتفاق چه حسی داشت.»