یادداشتی بر «حلبیآباد» و «کنگرهی ادبیات» نوشتهی «سزار آیرا»
نویسندهای بهوسعتِ ادبیات
رها فتاحی
کنگرهی ادبیات
رمان در دو بخش روایت میشود. بخش نخست با عنوان «ریسمان ماکوتو» به افسانهای میپردازد که در آن ریسمانی بلند ظاهرا به گنجی در انتهای دریا وصل است و اگر کسی بتواند ریسمان را کنترل کند، به آن گنج دسترسی پیدا خواهد کرد. سزار، شخصیت اصلی و راوی رمان که برای شرکت در کنگرهای ادبی به شهری رفته است که ریسمان در آن قرار دارد، در مکاشفهای درونی به رازِ ریسمان پی میبرد و به گنج میرسد. این آغاز رمانی است که میتواند مانیفست نویسندگان نسل دوم آمریکای لاتین، همچون خودِ سزار آیرا باشد.
سزار،
راوی داستان، نویسندهای سرشناس است که تحقیقات گستردهای نیز در علوم دارد، او
سخت در پی یافتن راهی است که از طریق آن بتواند بر جهان کنترل داشته باشد. تاگسازی
یا همسانسازی، روشی است که او برای رسیدن به هدفش انتخاب کرده. او سالها است در
تلاش است با همسانسازی پدیدهای را بازسازی کند که بهواسطهی آن بتواند جهان را
بهکنترل خودش درآورد. کمکم در روند داستان متوجه میشویم که انگیزهی اصلی او که
همواره از کنگرهها و رسانهها فاصله گرفته است از شرکت در این کنگره، نزدیک شدن
به کارلوس فوئنتس بزرگ است. او میخواهد فوئنتس را همسانسازی کند، آن هم نه همین
فوئنتس بزرگ و نابغه را، بلکه فوئنتسی با نهایتِ نبوغی که میتواند در یک شخص جمع
شود.